آقاپوياآقاپويا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

شرح زندگاني فرزند دلبندمان پويا

هشدار؟؟؟

خیلی دوست دارم آقاپویا. میخواستم بگم پسرعزیزم هرروز که به خونه میام یقه منو میگیری وبا همون لحن شیرین بچه گونت میگی"باباپارک،تاب بازی"ومن انگارکه تموم دنیاروبهم داده باشن حتی اگه  چندین کار دیگه داشته باشم، سریع میبرمت پارک واونجا کلی خوش میگذرونی.فرداکه پیرشدم انتظاردارم که تو ،هم من وببری پارک نه جای دیگه ای ها ...
6 آذر 1391

ازشیرگرفته شدن آقاپویا

از اول ماه یعنی حدود یه هفته پیش ما به این نتیجه رسیدیم که دیگه پسرمون بزرگ شده وبرای خودش مردی شده!!!پس درنتیجه مامان تصمیم گرفت که آقاپویا رو ازشیربگیره. والان 7روزه که آقاپویای عزیز ماازشیرمادرتغذیه نمیکنه.البته تواین چندروز یه کم بیقراری میکنه وکلابهونه گیرشده وتا دلتون بخوادمامان وبابا(البته بیشترمامان)رو اذیت کرده.وبیشتر سروصداوشلوغی وبریزوبپاش و...میکنه،ولی به هرحال خدای بزرگ روشاکروسپاسگزاریم برای این وروجک که به ماداده . خیلی دوست داریم آقاپویا    ...
6 آذر 1391

تولد پویاجان

پویا جان سالروز تولد قشنگت را با رقص سفید برف ها همچون سفیدی دلت بر آسمان قلبمان جشن می گیریم و صمیمانه فصل شکفتنت را تبریک می گوییم .پویا جان از همان روزی که پای تو به این دنیا رسید، غصه هایمان یک به یک از قلب و جانمان پر کشیدند ، روز میلاد تو ،دنیا، یک صدا خندیده بود ، آسمان در مقدمت باران گل باریده بود. آقاپویای عزیز دیروزجمعه جشن تولدت رو برگزارکردیم(البته همون طور که قبلا گفتیم به علت ایام محرم یک هفته زود تر) خیلی مختصروخودمانی، چون درآستانه ماه محرم هستیم. پسرکم   دنیا رو خیلی کوچیک می بینم که بخوام بگم    "یه دنیا دوستت دارم"   ...
5 آذر 1390

درتدارک اولین تولدآقا پویا

این روزها کم کم داریم به تولد آقاپویای عزیزمون نزدیک میشیم وچون امسال تولد آقاپویا در ایام سوگواری سرور وسالارشهیدان،حضرت امام حسین(ع)هست ما میخوایم قبل از فرارسیدن محرم جشن تولد رو بگیریم به همین خاطر چون روز جمعه 11آذر که تولد پویا جان مصادف میشه با6محرم، ما جشن تولدآقا پویا روتو همین جمعه چهارم آذر(1هفته زودتر)برگزار میکنیم . از دیروز هم مامان آقاپویا در حال تدارک اولین جشن تولد پسرمونه از سفارش کیک گرفته تا تهیه سایل تولدو...
2 آذر 1390

دندان هاي كوچيك آقاپويا هم در اومد!!!!

چند روزي هست كه دندون هاي آقاپويا لثه روشكافتن وشروع به رشد نمودن گذاشتن حالا ديگه پسرمون داره صاحب دوتا دندون كوچولو ميشه.البته يه كم اذيتش مي كنن ويه كم بي قراري مي كنه ولي آقاپويا ديگه داره مرد مي شه وبايد اين دردها رو تحمل كنه ...
9 مرداد 1390

شيرين كاري هاي آقاپويا

ماشالله پسرمون روزبه روزكه بزرگ تر ميشه شيرين تر هم ميشه.نمي دونيدكه چه ادا واصولي ازخودش درمياره،چندوقتيه كه روي چهاردست وپاش راه ميره وبايدخيلي مواظبش باشيم كه به چيزي دست نزنه يا بايدمواظب باشيم كه از روي تخت نيفته چون ازخواب كه بيدار ميشه شروع به حركت كردن ميكنه ويه بار هم كه حواسمون نبود از روي تخت افتاد كه خوشبختانه به خيرگذشت.ولي كلهم سپاس گذار خداهستيم براي اين ميوه بهشتي كه به ماعطا كرده.(خيلي دوست داريم آقاپويا)
28 خرداد 1390

اولين سفرمون باآقاپويا

چون من چند روزبیشتر نیست که ازوجود یه همچین سایتی مطلع شدم شرح چند تا ازوقایع گذشته رو به اختصار براتون توضیح میدم مراسم اسم گذاری آقا پویا چند روز بعد از تولد انجام شد که آقاجون زحمت  این کار رو کشیدن. اولین سفرمون با آقا ‍‍پویا امسال اولین سال زندگی آقاپویا بود وما سال تحویل در مسجد مقدس جمکران بودیم.صبح روز سال تحویل به حرم حضرت معصومه رفتیم وپس از زیارت به سمت مشهد مقدس حرکت کردیم وآقاپویا عزیز توانست در اولین سال زندگی اش به زیارت  امام رضا (ع)هم نایل شود ...
26 خرداد 1390